بحران پناهندگان سیاسی و نژادی در اروپا
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۲۶۰۳۴
آنچه درباره کُردها و پناهندگان در فرانسه در روزهای اخیر اتفاق افتاده موضوع جدیدی نیست زیرا بخش زیادی از کُردهای مخالف دولت ترکیه در کشورهای اروپایی زندگی میکنند و مشکلات بین ترکیه و کُردهای مخالف ترکیه در اروپا فراوان است که آخرین آن اتفاقی است که در پاریس رخ داده است.
به گزارش ایمنا، اعتراضهای خیابانی پاریس در آستانه سال نو میلادی پس از آن آغاز شد که یک فرد مسلح سفیدپوست فرانسوی در مقابل یک مرکز فرهنگی به روی مردم آتش گشود و منجر به کشته شدن سه نفر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از شروع درگیریها، پلیس برای متفرق کردن معترضان به طرف آنها گاز اشکآور شلیک کرد که دست کم چهار خودرو واژگون و یک خودرو نیز به آتش کشیده شد. بیش از هزار نفر نیز تظاهرات مشابهی را در شهر بندری مارسی در جنوب فرانسه برپا کردند که در نهایت به درگیری میان معترضان و مأموران پلیس منتهی شد و دست کم دو خودروی پلیس نیز در آتش سوخت. یک منبع مطلع به خبرگزاری فرانسه گفت که فرد مسلح اعتراف کرد که نژادپرست است اما نوع برخورد دولت فرانسه در برخورد با معترضان واکنش وزارت امور خارجه کشورمان را به همراه داشت و ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه حمله خشونتآمیز و نژادپرستانه در پاریس را که به کشته شدن تعدادی از مردم بیگناه انجامید، محکوم کرد. گفتوگو با ابوالقاسم دلفی؛ سفیر پیشین ایران در فرانسه را درباره درگیریهای اخیر فرانسه در ادامه میخوانید:
دلیل ناآرامیهای اخیر فرانسه چه بود؟
جرقه این اتفاق هنگامی زده شد که هفته گذشته یک فرانسوی حدود ۷۰ ساله با اسلحه وارد منطقه کُردنشین پاریس شد و در مقابل مرکز فرهنگی کردها به مردم تیراندازی کرد که در این حادثه سه نفر کشته شدند سپس وارد مغازه دیگری شد و سه نفر را زخمی کرد، به طور کلی در این حادثه شش نفر کشته و زخمی شدند اما این ظاهر اتفاق و نقطه شروع آن است و مطالبی که درباره آن مطرح شده از ابعاد مختلفی قابل بررسی است.
کسانی که پرونده را در دست بررسی دارند یعنی مقامات پلیس و دستگاه قضائی فرانسه هنوز به طور رسمی مطلبی درباره اهداف فرد مهاجم اطلاعات دقیقی منتشر نکردند اما اطلاعات اولیه حکایت از آن دارد که ضارب فرد بازنشسته راه آهن فرانسه بوده که در ظاهر دو سه سال قبل اسباب و اثاثیه منزل او به سرقت رفته بود و از آن زمان حساسیتی نسبت به خارجیها پیدا کرده است.
وی در روز دستگیری نیز دلیل این اقدام خود را نژادپرستی و اقدام علیه خارجیهای فرانسه عنوان کرد اما این به عنوان فرض اول در این ماجرا مطرح است.
اینکه هر شش نفر قربانیان این حادثه کُرد بودند و پنج نفر آنها اهل ترکیه و برخی نیز عضو حزب کارگران کُرد یعنی پ ک ک و یک نفر پناهنده سیاسی بوده و دو نفر دیگر نیز مناسبتهایی با حزب کارگران ترکیه داشتهاند، ابعاد دیگری از ماجرا است که باید به آن توجه کرد.
بنابراین ظاهر موضوع با اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده نشان میدهد که یک فرد انتقام جو و نژادپرست با هدف انتقام گرفتن از مهاجرانی دست به انتقام زده که به خانه او دستبرد زدند و اموال او را به سرقت بردند اما در باطن از آنجا که هنوز اظهارات مقامات رسمی فرانسوی منتشر نشده است پارلمان فرانسه و رئیس حزب نافرمانی فرانسه که یکی از احزاب مهم چپ رادیکال و مخالف دولت آقای ماکرون در پارلمان فرانسه به شمار میآید.
در اظهاراتی عنوان کرده است که نباید فکر کنیم حادثه یک اتفاق ساده و تنها برای انتقامجویی بوده است بلکه باید موضوع ترکیه و کُردها و اتفاقاتی که در حال رخ دادن است بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
دلیل واکنش تند ترکیه به ناآرامیهای خیابانی در پاریس که دلیل آنرا حمایت و حفاظت فرانسه از تروریستها [کردها] میدانند، چیست؟
هنوز مقامات رسمی فرانسه مطلبی درباره این موضوع اعلام نکردند و تنها مواضع رئیس حزب چپ رادیکال فرانسه مطرح شده است که با عکسالعمل ترکها روبهرو شده و مقامات ترکیه در اظهاراتی مسئولیت اتفاقات رخ داده را به دوش فرانسویها انداختند به این دلیل که کشور آنها به مرکز پناهندگان کُرد تبدیل شده که بر ضد منافع ترکیه اقدام میکنند، این پناهندگان وابسته به حزب کارگران هستند که این حزب از نظر ترکها تروریست میباشند و اعضای آن مجرم به شمار میآیند و تحت تعقیب قرار دارند.
در همین چارچوب وزارت خارجه ترکیه سفیر فرانسه در آنکارا را نیز در اعتراض به فضاسازیهای رسانهای علیه ترکیه به وزارت خارجه احضار کرده است.
موضوع کردهای ترکیه در اروپا بحث جدیدی نیست بلکه دولت ترکیه همواره در حال درگیری و چالش با اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو نسبت به رفتار آنها در قبال حضور کردهای معارض دولت ترکیه در اروپا که از نظر آنکارا تروریست تلقی میشوند بوده است.
آخرین نزاع مربوط به حضور برخی از سران اپوزوسیون ترکیه در کشورهای نرودیک مثل فنلاند و سوئد بود که ترکیه خواستار اخراج و استرداد این افراد شده بود اما این دو کشور در مذاکرات طولانی با ترکیه راضی به انجام این کار نشدند تا اینکه در جریان تهاجم روسیه به اوکراین این دو کشور ناچار شدند برای عضویت در ناتو، خواسته ترکیه برای اخراج پناهندگان مخالف ترکیه از کشورهای خود را بپذیرند و به دلیل مسائل عمیقتر امنیتی و موضوع عضویت در ناتو برای تأمین امنیت خود که نیاز به موافقت ترکیه به عنوان یک کشور عضو ناتو داشت به ناچار کوتاه آمدند و برخی از سران اپوزوسیون کُرد را از کشورهای خود اخراج کردند یعنی به نوعی تسلیم خواستههای ترکیه شدند.
این تحولات چه نقش و تأثیری در حادثه کشتار مقابل مرکز فرهنگی کردها در پاریس داشته است؟
این رخداد از جمله کشته و زخمی شدن تعدادی از افراد، همانگونه که حواشی آن به نوعی نشان میدهد، که میتواند یک موضوع سیاسی باشد به این معنا که در فرانسه مخالفان کشورهای زیادی با پوشش پناهندگی زندگی میکنند.
این افراد از کشورهای آسیای جنوب شرقی گرفته تا آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین و خاور میانه که بسیاری از آنها امکان پناهندگی و اقامت در کشورهای دیگر را ندارند ساکن هستند از جمله میتوان به اعضای گروهک منافقین که پس از اخراج از عراق به فرانسه رفتند و پناهندگی سیاسی سازمان ملل و فرانسه را دریافت کردند.
بر اساس مقررات کسب پناهندگی سیاسی کشور فرانسه قرار بر این است که پناهنده هیچگونه فعالیت سیاسی بر ضد کشور خود در خاک فرانسه انجام ندهد در حالی که منافقین نه تنها در فرانسه فعالیتهای زیادی با استفاده از امکانات کشور فرانسه انجام میدهند بلکه در دیگر کشورهای اروپایی نیز فعالیت میکنند و فرانسه به دلیل کشوری که مدعی پناه دادن به اصطلاح "فعالان و مبارزان آزادی" است به آنها امکان اقامت داده است.
یکی از استدلالهای تکراری فرانسویها که معالفرق است و بارها در واکنش به انتقادات جمهوری اسلامی ایران مطرح کردند این است که همانگونه که در اوایل انقلاب مخالفان شاه در فرانسه اجازه اقامت گرفتند برای همه کسانی که مدعی هستند جان آنها در کشورهای متبوع خود در خطر است مجوز اقامت صادر میکنیم به شرط آنکه فعالیت سیاسی انجام ندهند.
پاریس مدعی است که این موضوع را به عنوان سیاست عمومی فرانسه دنبال میکند زیرا فرانسویها خود را مدعی دفاع از آزادی و آزادیخواهی میدانند که البته مسائل سیاسی به طور حتم و قطع و یقین در این روش سیاسی آنها دخیل است.
اتفاق پاریس نیز با موضوع مهاجرت مرتبط است؟
در اتفاق اخیر که همان وقوع حادثه برای کردهای مقیم پاریس بود، موضوع مهاجرت و پناهندگی در اروپا به طور عام و در فرانسه به طور خاص به چالش کشیده شده که بسیار پیچیده است زیرا اگرچه ظاهر موضوع اینجاست که فرانسویها به این مهاجران اجازه اقامت دادند اما در باطن مشکلات متعددی برای خود آنها ایجاد شده است از گروههای داعش و طالبان گرفته تا مخالفان دولتهای مختلفی که به عناوین گوناگون وارد فرانسه شدند، و حتی پناهندگانی که به دلیل بحران سوریه از سال ۲۰۱۲ از سوریه خارج شدند، و از طریق ترکیه وارد اروپا شدند و یکی از مقاصد اصلی آنها فرانسه بود، معضلات و گرفتاریهای فراوانی به همراه داشته است.
در بحران اوکراین نیز زاویه دیگری از روند پناهندگی و نوعی جدا سازی متقاضیان و نگاه نژادی به آنها خود را نشان داد و بخش زیادی از اوکراینیهایی که در اثر بمباران روسیه از اوکراین فرار کرده و وارد اروپا شدند، بدون کمترین مشکل در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی اقامت کردند و این بدان معناست که در پاریس و دیگر کشورهای اروپایی بخش زیادی از پناهندگان بر اساس اختیار و اینکه اروپایی بودند اجازه اقامت گرفتند و این مهاجران هنگامی که وارد کشورهای اروپایی مانند آلمان اسپانیا، ایتالیا و دیگر کشورهای نوردیک شدند.
پس از مدتی به نیروی کار در آنجا تبدیل میشوند و پارهای از مشکلات را حل میکنند اگر چه در وضعیت اقتصادی نامناسبی که اروپا با آن دست و پنجه نرم میکند. در حالی که معضلات بیکاری در اروپا و نقش این پناهندگان در به دست آوردن کار در اروپا به بار مشکلات موجود این قاره اضافه میشود و این مساله با واکنش منفی جریانهای ملیگرایی یا ناسیونالیستی در اروپا روبهرو بوده است.
آیا واکنش جریانهای ملیگرا در اروپا به مهاجران به تازگی تشدید شده است؟
در یک دهه اخیر احزاب راست افراطی و ملی گرا در کشورهای اروپایی به شدت تقویت شدند و نمونه بارز آن در دور نهایی انتخابات دو دوره گذشته فرانسه است که آقای مکرون با مارلین لوپن که رئیس حزب راست افراطی فرانسه است به مرحله نهایی رسیدند البته آقای مکرون با لطایف الحیل پیروز و وارد کاخ الیزه شد.
در دوره قبل از آقای ماکرون نیز آقای شیراک با پدر خانم مارلین لوپن که بنیان گذارحزب راست افراطی فرانسه بود به عنوان رقیب در انتخابات ریاست جمهوری به دور آخر رسید و بازنده شد.
علاوه بر فرانسه در دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپایی از جمله نیز سوئد راستگراها به قدرت رسیدند در لهستان راستها در حاکمیت هستند، نخست وزیر ایتالیا از گروه راستهای افراطی است و حتی در انگلیس نیز راستهای افراطی از عوامل اصلی خروج لندن از اتحادیه اروپا و برگزیت بودند.
بنابراین ورود مهاجران به اروپا و مشکلاتی که از رهگذر حضور آنها در اوضاع اقتصادی و فشارهای سیاسی در جوامع اروپایی به وجود آمده باعث شده که جریانات راست افراطی تقویت شوند و به شدت در بین مردم جایگاه پیدا کردند و به گمان آنها پناهندگان شغل، خانه و زندگی بخشی از اقتصاد و مدارس آنها را گرفتند و در همین مسیر ناآرامیهای اجتماعی نیز ایجاد میشود.
همین درگیری بین ملی گرایان و پناهندگان نه تنها در فرانسه بلکه در کشورهایی مانند آلمان، اروپای شمالی و اسپانیا و ایتالیا نیز وجود دارد.
در جمعبندی باید گفت آنچه درباره کُردها و پناهندگان در فرانسه در روزهای اخیر اتفاق افتاده موضوع جدیدی نیست زیرا بخش زیادی از کُردهای مخالف دولت ترکیه در کشورهای اروپایی زندگی میکنند و مشکلات بین ترکیه و کُردهای مخالف ترکیه در اروپا فراوان است که آخرین آن اتفاقی است که در پاریس رخ داده است.
پیش از این نیز در پاریس اتفاقات دیگری درباره ترور کردها اتفاق افتاد که به دولت ترکیه نسبت دادند اما آنکارا همواره آن را رد میکنند و دلیل آنرا اختلافات داخلی کشورهای اروپایی میدانند اما بهرحال حضور پناهندگان سیاسی و چه اجتماعی و اصولاً خارجیها در اروپا و کشورهای مختلف معضلاتی را به همراه داشته است.
به نظر شما این درگیریها منجر به تجدید نظر در سیاستهای مهاجرپذیری خواهد شد؟
مهاجرپذیری یک سیاست عام در اروپا است که مجموعه کشورهای اتحادیه اروپایی تحت لوای آن و بر اساس دستورالعملهای مصوب عمل میکنند.
کمیسیون اروپایی به عنوان یک نهاد فراملیتی دستورالعملهایی را برای پناهنده پذیری کشورهای عضو دارد. به همین دلیل هنگامی که موضوع بحران اوکراین به وجود میآید اروپا مدعی پذیرش پناهندگان این کشور و ارائه امکانات به آنها میشود تا زمانی که شرایط آرام شود.
البته در موضوع جنگ سوریه به راحتی با پناهندگان سوری برخورد نشد و نوعی نژادپرستی در آن وجود داشت زیرا اوکراین را یک کشور اروپایی به شمار میآورند اما سوریه را یک کشور عرب و جهان سوم و این دو پناهندگان یک وزن و یک کیفیت ندارند اما در هر حال سیاست پناهنده پذیری یک سیاست عام در کشورهای اروپایی است و در بحرانها ظرفیتی تعیین میکنند که مثلاً کشورهای آلمان فرانسه ایتالیا هر کدام چه میزان پناهنده را و با چه استانداردهایی در خود جا دهند دلیل این سیاست نیز مشکل بزرگتر اجتماعی در اروپا به نام جمعیت است.
کشورهای اروپایی پشتوانه جوانسازی خود را از دست دادهاند و جمعیت آنها رو به پیری میرود، یکی از معضلات آنها این است که با ظرفیتهای اروپا امکان رفع کامل این مشکل وجود ندارد بنابراین تلاش میکنند از طریق پناهندگان بخشی از این معضل را حل میکنند و پناهندگان جوان دارای امتیازاتی مانند تحصیلات و تخصص یا کودکان و افراد کم سن و سال را میپذیرند.
اما در کنار آن با مشکلات دیگری مانند اتفاق اخیر فرانسه در زمینه پناهندگان روبهرو میشوند با این حال بعید است حادثهای که در پاریس رخ داد، پناهندگان اروپا را متأثر کند اما کشورها را به این فکر میاندازد که باید برای هر یک از مشکلات مطرح شده راهحلی را پیش بینی کرد و ظاهراً راهکار نیز همین است که در سیاست پناهندهپذیری با نگاه سیاسی و حل منازعات بین کشورها را از طریق پناهندگان بازنگری کنند.
استفاده از این سیاست در اختلافاتی که بین دو کشور وجود دارد یا به عنوان یک نیروی فشار بر ضد کشور پناهنده فرست مشکلاتی را به وجود میآورد که برای تجدید نظر در آن باید اقدامات جدی انجام شود اما توقف سیاست پناهندگی امکان پذیر نیست زیرا حتی اگر کشورهای اروپایی خواستار آن باشند، پناهنده غیرقانونی از طریق مرزهای زمینی و دریایی، وارد اروپا خواهند شد.
بنابراین معضل پناهندگان موضوع جدیدی نیست و به این زودی خاتمه نخواهد یافت و به نظر میرسد هنگامی که اروپاییها برای خود رفاه معقولی را ایجاد میکردند باید پیشبینی میکردند که کشورهای محروم که منابع طبیعی آنها توسط استعمار گران به غارت رفته برای بهرهگیری از مزیتهای قاره سبز ترجیح دهند که کشور خود را رها کنند و به سمت آنها بیایند و نتیجه همین وضعیتی کنونی اروپا خواهد بود.
کد خبر 630009منبع: ایمنا
کلیدواژه: فرانسه رییس جمهور فرانسه سفير فرانسه دولت فرانسه امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه سفیر ایران در فرانسه انتخابات فرانسه وزیر خارجه فرانسه نخست وزیر فرانسه اغتشاش ناآرامی ناآرامی اعتراضات مردمی تجمع اعتراضی اعتراض شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق کشورهای اروپایی ترکیه در اروپا اتحادیه اروپا ک ردهای مخالف دیگر کشورهای بخش زیادی راست افراطی حزب کارگران دولت ترکیه جدیدی نیست فرانسوی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۲۶۰۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آمریکا دیگر هژمونی ندارد/ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنرانی خود در دانشگاه آکسفورد گفت: من تقابل بیشتر و همکاری کمتر در جهان را شاهد هستم. این یک روند رو به رشد در سالهای گذشته بوده است؛ رویارویی بسیار بیشتر و همکاری بسیار کمتر. من دنیایی را بسیار پراکندهتر میبینم. من دنیایی را میبینم که در آن قوانین رعایت نمیشود. من قطبیت بیشتر و چندجانبه گرایی کمتر میبینم. من میبینم که چگونه وابستگیها تبدیل به سلاح میشوند. من شاهد هستم که سیستم بینالمللی که پس از جنگ سرد به آن عادت کرده بودیم، دیگر وجود ندارد. آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
بورل افزود: من چین را میبینم که به جایگاه ابرقدرتی میرسد. آنچه چین در ۴۰ سال گذشته انجام داده در تاریخ بشریت بینظیر است. در ۳۰ سال گذشته، سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان، از ۶ درصد به تقریباً ۲۰ درصد رسیده است، در حالی که ما اروپاییها از ۲۱ درصد به ۱۴ درصد و ایالات متحده از ۲۰ درصد به ۱۵ درصد رسیده است. این یک تغییر چشمگیر در چشمانداز اقتصادی است. چین در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای ما و ایالات متحده است. نه تنها در تولید کالاهای ارزان، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، در خط مقدم توسعه فناوری و ساخت فناوریهایی که آینده ما را شکل خواهند داد. چین «دوستی بدون محدودیت» را آغاز کرده است.
این دیپلمات اروپایی تصریح کرد: من گفتم جهان چند قطبیتر است - بله، این درست است. همزمان قدرتهای میانی، مانند هند، برزیل، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، ترکیه در حال ظهور هستند. آنها در حال تبدیل شدن به بازیگران مهم هستند. چه بریکس باشند و چه غیر بریکس، ویژگیهای مشترک بسیار کمی دارند، بجز میل به کسب جایگاه بیشتر و صدای قویتر در جهان، و همچنین مزایای بیشتر برای توسعه خود. برای رسیدن به این هدف، آنها استقلال خود را به حداکثر میرسانند، تمایلی به جانبداری ندارند، بسته به شرایط یک طرف یا طرف دیگر را محافظت میکنند. آنها تمایلی به انتخاب اردو ندارند و ما نباید آنها را به سمت انتخاب اردو سوق دهیم.
بورل افزود: ما اروپاییها میخواستیم در همسایگی خود حلقهای از دوستان ایجاد کنیم. به جای آن، آنچه امروز داریم حلقهای از آتش است. حلقهای از آتش که از ساحل به خاورمیانه، قفقاز و اکنون در میدانهای نبرد اوکراین میآید. توماس گومارت، مدیر مؤسسه فرانسوی روابط بینالملل، در حال تجزیه و تحلیل نقاط ضعف اقتصاد جهانی است. چند مورد از این نقاط بسیار به ما نزدیک است؛ دریای سرخ برای تجارت، تنگه هرمز برای نفت و گاز و دریای سیاه برای صادرات غلات. آنها در مجاورت ما هستند و در برخی از آنها ما حتی با مأموریتهای نیروی دریایی اتحادیه اروپا درگیر هستیم، مانند آنچه در دریای سرخ است.
او در ادامه گفت: اکنون دو جنگ داریم، دو جنگ که وقتی به بروکسل آمدم، در کار نبود. دو جنگ وجود دارد که در آن مردم برای سرزمین میجنگند. این نشان میدهد که جغرافیا بازگشته است. به ما گفته شد که جهانی شدن، جغرافیا را بیربط کرده است، اما نه. بیشتر درگیریهای ما مربوط به زمین است، سرزمینی که در مورد فلسطین وعده داده شده و در مورد اوکراین سرزمینی در تقاطع دو جهان و این مبارزه برای زمین، خونهای زیادی را ریخته است.
بورل گفت: در عین حال شاهد شتاب روندهای جهانی هستیم. تغییرات اقلیمی دیگر مشکلی برای آینده نیست. فروپاشی آب و هوا در حال حاضر رخ داده- برای فردا نیست، برای امروز است. تحولات تکنولوژیکی - به ویژه، هوش مصنوعی. اینها تغییراتی را ایجاد میکند که ما نمیتوانیم به طور کامل درک کنیم. جمعیت شناسی نیز به سرعت در حال تغییر است. مهاجرت به ویژه در آفریقا که ۲۵ درصد از مردم جهان در سال ۲۰۵۰ در آن زندگی خواهند کرد. در سال ۲۰۵۰، از هر چهار انسان یک نفر در آفریقا زندگی میکند و در عین حال شاهد افزایش نابرابریها، کاهش دموکراسیها و در خطر افتادن آزادیها هستیم. این چیزی است که من میبینم. در این چشمانداز، نقش اتحادیه اروپا و نقش بریتانیا باید مشخص شود. نمیدانم نقش ما کدام خواهد بود. اما مطمئناً این بستگی به پاسخ ما به چالشهایی دارد که با آن روبرو هستیم - ما هشدارهایی میشنویم مبنی بر اینکه اروپا ممکن است بمیرد، باید چکار کنیم؟
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیشنهاد کرد: اول، ما نیاز به ارزیابی روشنی از خطرات روسیه داریم - روسیه به عنوان وجودیترین تهدید برای اروپا در نظر گرفته میشود. شاید همه اعضای شورای اروپا با آن موافق نباشند، اما اکثریت پشت این ایده هستند. روسیه برای ما یک تهدید وجودی است و ما باید ارزیابی شفافی از این خطر داشته باشیم. دوم، ما باید روی اصول، همکاری و قدرت کار کنیم. ما مدلی ساختیم – مدل اروپایی – بر اساس همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در درون خود – و موفقیت چشمگیری بوده است. ۷۰ سال صلح در میان ما. ما معتقد بودیم که وابستگی متقابل از طریق چیزی که آلمانیها آن را «Wandel durch Handel» مینامند، همگرایی سیاسی ایجاد میکند. این تغییر سیاسی را در روسیه و حتی چین به همراه خواهد داشت. خوب، این اشتباه ثابت شده است. اتفاق نیفتاده است. در مواجهه با روسیه، وابستگی متقابل صلح به ارمغان نیاورد. برعکس، به وابستگی به ویژه به سوختهای فسیلی تبدیل شد و بعداً این وابستگی تبدیل به یک سلاح شد. امروز پوتین یک تهدید وجودی برای همه ماست. اگر پوتین در اوکراین موفق شود، به همین جا بسنده نخواهد کرد. چشمانداز داشتن یک دولت دست نشانده در کییف مانند دولت بلاروس، و نیروهای روسی در مرز لهستان، و کنترل روسیه بر ۴۴ درصد از بازار غلات جهان، چیزی است که اروپاییها باید از آن آگاه باشند. همه بیشتر و بیشتر از آن آگاه میشوند. اما من میدانم که همه در اتحادیه اروپا این ارزیابی را ندارند. اکنون پوتین کل غرب را به عنوان یک دشمن میبیند. او در بسیاری از سخنرانیهای خود این را به صراحت بیان کرد.
بورل درخصوص شرایط کنونی در غرب آسیا هم گفت: و جنگ دیگر. پاسخ نامناسب اسرائیل به حمله ۷ اکتبر حماس خاورمیانه را در بدترین چرخه خشونت در دهههای اخیر فرو برد. جیک سالیوان یک هفته قبل از هفتم اکتبر گفته بود که خاورمیانه هرگز اینقدر آرام نبوده است! اما آرام نبود. فقط نگاهی به اتفاقات کرانه باختری بیندازید تا متوجه شوید که اصلاً آرام نبود. حالا دو جنگ داریم. و ما اروپاییها برای آن آماده نیستیم. آنچه اکنون در غزه اتفاق میافتد، اروپا را به گونهای به تصویر کشیده است که بسیاری از مردم آن را درک نمیکنند. آنها تعامل سریع و قاطعیت ما را در حمایت از اوکراین دیدند و از نحوه برخورد ما با آنچه در فلسطین روی میدهد تعجب کردند. فرآیندهای تصمیمگیری اتحادیه اروپا چگونه کار میکند؛ اتفاق آرا. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۸ نفر از یک طرف، ۲ نفر از طرف دیگر رأی دادند و دیگران وقتی زمان تصمیمگیری درباره آتش بس فرا رسید، رأی ممتنع دادند. اما اگر ما در یک جا چیزی را «جنایت جنگی» بنامیم، باید زمانی که در هر جای دیگری اتفاق میافتد، آن را به همان نام بنامیم. آنچه در ۶ ماه گذشته در غزه رخ داده، وحشت دیگری است.
این دیپلمات اروپایی تاکید کرد: باید به دنبال یک طرح صلح باشم. فکر میکنم اعراب باید چشمانداز خود را برای حل و فصل سیاسی اوضاع ارائه دهند. من از وزرای امور خارجه کشورهای عربی دعوت کردم که به بروکسل بیایند و پیشنهادات خود را توضیح دهند. ما باید به همه بفهمانیم که راه حل نظامی وجود ندارد. خب، همه میگویند که راهحل دو کشوری را میخواهند. ما ۳۰ سال است که از اسلو این را تکرار میکنیم. اما در اسلو، راه حل دو کشوری بخشی از توافق نبود. گفتند «بعداً شاید بتوانیم»، اما در متن نیست. اگر بر این باوریم که راه حل دو دولتی تنها راه حل است، جامعه بینالمللی باید بسیار بیشتر مشارکت کند و این را نه به عنوان نقطه شروع، بلکه به عنوان نقطه پایان بازی در نظر بگیرد. اگر نابودی یا مهاجرت اجباری فلسطینیها را کنار بگذاریم، راهحل چیست؟ وقتی این سوال را از دولت نتانیاهو میپرسیم، تنها پاسخی که میگیریم این است؛ «ما راهحل دو دولتی را نمیخواهیم». میپرسیم چه میخواهید؟ و این همان چیزی است که جامعه بینالمللی باید بارها و بارها بپرسد تا به دنبال پاسخی باشد که بتواند از یک تراژدی انسانی دیگر جلوگیری کند. در ایرلند شمالی اتفاق افتاد، در اروپا اتفاق افتاد. دشمنان قدیمی امروز همسایگان خوبی هستند و بیشتر از همسایگان خوب، بهترین دوستان هستند. باید امکان پذیر باشد، اما برای این که [این امکان] فراهم شود، زمین باید تقسیم شود. آنها نمیتوانند با هم زندگی کنند، آنها باید در کنار هم، در صلح و امنیت زندگی کنند، اما هر کدام با خانه، سرزمین، دولت، قلمرو و ظرفیت سیاسی خود. این یکی از مهمترین چیزهایی است که اروپاییها باید حل کنند.
منبع: ایسنا
کد خبر 750686